-در مورد شرايط قاضى امیر المومنان علیه السلام فرموده اند:
اى مالك! مردم از گروههاى مختلف تشكيل يافتهاند كه يكى از آنها قضات عادل هستند ... «تو از ميان مردم برترين فرد را براى قضاوت برگزين، از كسانى كه: مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد.- برخورد مخالفان با يكديگر او را به خشم و كجخلقى وا ندارد.- در اشتباهاتش پافشارى نكند.- بازگشت به حق پس از آنكه برايش روشن شد، بر او سخت نباشد. طمع را از دل بيرون كرده و در فهم مطالب، به اندك تحقيق اكتفا نكند.- در شبهات، از همه محتاطتر باشد.- در يافتن و تمسك به دليل و حجت از همه مصرّتر باشد. با مراجعه مكرر شكايتكنندگان كمتر خسته شود.- جامعترين افراد از حيث علم و حلم و ورع باشد.- تحت تاثير اوضاع واقع نشود.- در كشف امور شكيبا باشد. به هنگام آشكار شدن حق، در فصل خصومت از همه قاطعتر باشد.- ستايش فراوان او را فريب ندهد.»
شايسته است خصوصيات منفى يك قاضى را از نظر حضرت مطلع شويم:
«كسى كه مجهولاتى به هم بافته و به سرعت و حيله و تزوير در ميان مردم نادان پيش مىرود و در تاريكيهاى فتنه و فساد به تندى قدم برمىدارد. منافع صلح و مسالمت را نمىبيند و انساننماها وى را عالِم و دانشمند مىخوانند، ولى عالم نيست. از سپيدهدم تا شب به جمعآورى چيزهايى مىپردازد كه كم آن از زيادش بهتر است، تا آن جا كه خود را از آب گنديده جهل كه نامش را علم مىگذارد سير مىكند و به خيال خويش، گنجى از دانش فراهم كرده است، در صورتى كه فايدهاى در آن يافت نمىشود.
او در بين مردم بر مسند قضاوت تكيه زده و آن را بر عهده گرفته است، تا آنچه را بر ديگران مشتبه شده، روشن سازد و حق را به صاحبش برساند، ولى چنانچه با مشكلى روبهرو شود، حرفهاى پوچ و توخالى را جمع و جور وبه نتيجه آن جزم پيدا مىكند. و در برابر شبهات فراوان، همچون تارهاى عنكبوت مىباشد وحتى خودش هم نمىداند درست حكم كرده است يا خطا! اگر صحيح گفته باشد، مىترسد خطا رفته باشد و اگر اشتباه نموده باشد، اميد دارد صحيح از آب در آيد. نادانى است كه در تاريكيهاى جهالت و سرگردانى است، همچون نابينايى كه در ظلمات پرخطر به راه خود ادامه مىدهد. علوم و دانشهايى كه فرا گرفته، برايش قطعآور نيست. همانند بادهاى تندى كه گياهان خشك را مىشكند، احاديث و روايات را در هم مىريزد تا به خيال خود از آن نتيجهاى به دست آورد.
به خدا سوگند! نه آن قدر مايه علمى دارد كه در دعاوى، حق را از باطل جدا سازد و نه براى مقامى كه به او تفويض شده، اهليت دارد. باور نمىكند ماوراى آنچه انكار كرده، دانشى وجود دارد و غير از آنچه فهميده، نظريه ديگرى. اگر مطلبى براى او مبهم شد، كتمان مىكند، زيرا به جهالت خويش آگاه است. خونهايى كه از داورى ستمگرانهاش ريخته شده، صيحه مىكشد و ميراثهايى كه به ناحق به ديگران داده، فريادمىزنند».
آداب قضا
مراد از آداب، نكاتى است كه قاضى با رعايت آنها در رفتار و گفتار، در جامعه و مجلس قضاوت، علاوه بر حفظ شخصيت و منزلت خويش، زمينه مناسبترى براى قضاوت عادلانه پيدا مىكند. از مجموع سفارشهايى كه رسول خدا(ص) به حضرت داشته و سيره عملى ايشان و توصيههايى كه به قاضيان و واليانى همچون مالك اشتر و والى اهواز و شريح قاضى بصره و به ابوالاسود دئلى قاضى كوفه داشتهاند، آداب زير استفاده مىشود:
۱. رعايت بىطرفى كامل در قضاوت؛
۲. رعايت مساوات بين طرفين نزاع، از جهت نگاه و گفتار و نشستن و توجه؛
۳. حوصله كامل در استماع سخنان طرفين و قطع نكردن حرف آنها؛
۴. عدم قضاوت در حال گرسنگى و خوابآلودگى و عصبانيت؛
۵. عدم خستگى و ملالت و بىحوصلگى در حال قضاوت؛
۶. بالا نبردن صداى خويش با طرفين دعوا؛
۷. حفظ هيبت و عدم خنده بيجا و زياد؛
۸. عدم معامله با طرفين احتمالى دعوا در اجتماع و بازار و عدم ضيافت متخاصمين بهتنهايى.
0